هفت سین فرووردین ماه
فروردين ماه
علامت طالعبيني شما قوچ است اما قوچها فقط از حيث نربودن با مردهاي فرورديني اشتراك دارند. فلزشما آهن است و شايد به همين دليل است كه اغلب مردهاي فرورديني از خوردن اسفناج كه سرشار از آهن است امتناع ميورزند و دليلشان هم اين است كه آهنشان بدجور ميزند بالا! و نيز بهدليل همين آهن بودن فلزشان است كه مردهاي مرتبط با زنهاي فرورديني را آهنربا نيز مينامند! رنگ شما سرخ است. البته اين باعث نميشود كه تجمع بيشتر فروردينيها در قبايل سرخ پوستي باشد همين كه علاقهمند بهغذاهاي سرخ كردني و طرفدار تيمهاي سرخ پوش باشيد، كافي است.
عنصرتان آتش است و به همين دليل متولدين ساير ماهها در مواجهه با شما دچار سوختگي ميشوند. مولانا جلالالدين محمد بلخي مشهور به مولوي كه از جمله ادبا و عرفاي زمان خودش بود احتمالاً در چنين موقعيتي قرار گرفته بوده كه سروده: «شدهام پسند حسنت وطنم ميان آتش».
اگر روزي از اتوبان چمران ( تهران) ميگذشتيد و ديديد كسي بالاي برج ميلاد ايستاده و ميخواهد به تمرين پرش از ارتفاع بپردازد اصلاً شك به خودتان راه ندهيد كه او يك فرورديني است. اصولاً فروردينيها براي كاري كه قرار است انجام بدهند همان لحظه تصميم ميگيرند و فيالفور هم عمل ميكنند. مثلاً ممكن است در نيمههاي شب يكفرورديني از خواب بيدارتان بكند و بخواهد به شما آب بدهد. اصلاً ناراحت نشويد و حتي المقدور آب را بخوريد زيرا يك قوچ واقعي برايش اين مهم نيست كه شما خواب هستيد بلكه مهم اين است كه خودش در بيداري بهسر ميبرد!
فروردينيها اصلاً دروغ نميگويند و اگر هم روزي مجبور بشوند بگويند آنقدر گنده است كه شما همان وسطهاي ماجرا به او لبخندي ميزنيد و ميگوييد: برو و بي خيال شو، تو اين كاره نميشوي. بهعنوان مثال ممكن است كه با يك فرورديني قرار داشته باشيد و او با دو ساعت تأخير سر قرارش حاضر شود و وقتي علت دير كردنش را از او بپرسيد، در كمال خونسردي بگويد: بين راه تصادف كردم و شكمم پاره شد و روده هايم ريخت وسط اسفالت و تا آنها را جمع كردم و رفتم بيمارستان و برگشتم كمي دير شد!
اصولاً متولدين فروردين لجوج و يك دنده ( و بلكه هم بيشتر!) هستند. يك فرورديني اصيل حاضر است در راستاي اثبات لجاجتش بهمدت يك ماه غذا نخورد فقط بهخاطر اينكه بفهماند كه ميشود يك ماه چيزي نخورد و زنده ماند!
بيماريهاي متولد فروردينتجمع بيماري در فرورديني ها از ناحيه شكم به پايين است. آنها يا سنگ مثانه ميگيرند و يا از فرط بي توجهي پايشان به يك سنگ گير كرده و به زمين ميخورند و يك قسمت از پايشان ميشكند! فروردينيها ميتوانند خيلي راحت در مقابل تير، تركش و سنگ رها شده از تير و كمان قرار بگيرند و مطمئن باشيد كه اين اجسام سخت فقط به همان نواحي كه در بالا نام برديم اصابت ميكند. اگر روزي به محل كارتان آمديد و ديديد كه همكار فرورديني شما دهانش را با ماسك پوشانده اصلاً تصور نكنيد كه براي جلوگيري از انتقال ويروس سرماخوردگي به شما اين كار را كرده زير اصولاً آنها سرما نميخورند و اگر ميبينيد كه دهانشان بسته است يقين بدانيد كه شب قبل سير فراواني ميل كرده!
متولدين فروردين ماه با چه ماهي ازدواج بكنند يا نكنند
متولدين فروردين ماه يا آن قدر ازدواج نميكنند كه پير شده و مجبورند قيدش را بزنند و يا زماني كه هنوز سرد و گرم روزگار را نچشيده اند ميروند و اين كار را ميكنند.
تصور ميشود به دليل اينكه اشتراك رفتاري بين زن و مرد فرورديني بيشتر از اشتراك رفتاري در زن و مردهاي ساير ماههاست، بهتر است كه متولدين اين ماه بيايند و با هم ازدواج بكنند و اگر زماني رسيد كه نسل مجرد هر كدام از اين دو جنس فرورديني تمام شد، بي خيال ازدواج بشوند!پيدايش جشن نوروز
در ادبـيـات فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي دهند. شاعران و نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي ،منوچهري، عنصري، بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسکويه، گرديزي و بسياري ديگر که منبع تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاري جشن نوروز را از زمان پادشاهي جمشيد مي دانند،روزها يا ماه جشن نوروز
مدت برگزاري جشن هايي چون مهرگان، يلدا، سده و بسياري ديگر، معـمولا يک روز ( يا يک شب ) بـيشتر نيست. ولي جشن نوروز، که درباره اش اصطلاح " جشن ها و آيـيـن هاي نوروزي " گوياتر است، دست کم يک يا دو هفته ادامه دارد. ابوريحان بيروني مدت برگزاري جشن نوروز را، پس از جمشيد يک ماه مي نويسد :چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهاي اين ماه را عيد گرفتند. عيدها را شش بخش نمودند : 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف ،5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهي، 5 روز چهارم را به نديمان و درباريان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزيگران.
، در زمان شاه سليمان صفوي، مهماني ها، تفريح و جشن هاي نوروز در ميدان هاي عمومي تا سه هفته طول مي کشيد. . ولي برگزاري مراسم نوروزي امروز، دست کم از پنجه و " چهارشنبه آخر سال " آغاز و در " سيزده بدر " پايان مي پذيردمراسم شب چهارشنبه آخرسال که با روشن کردن آتش از غروب آفتاب و پريدن از روي آن و گفتن سرخي تو از من و زردي من از تو آغاز و سپس با صرف آجيل..قاشق زني و فالگوش ايستادن به نيت شنيدن صحبتي که به فال نيک گرفته شود تا پاسي از شب ادامه مي يابد
مير نوروزي
از جمله آيـيـن هاي اين جشن پنج روزه، که در شمار روزهاي سال و ماه و کار نبود، براي شوخي و سرگرمي، حاکم و اميري انتخاب مي کردند که رفتار و دستورهايش خنده آور بود، و در پايان جشن از ترس آزار مردمان فرار مي کرد.بي گمان امروز، کساني را که در روزهاي نخست فروردين، با لباس هاي قرمزرنگ و صورت سياه شده در کوچه و گذر و خيابان مي بيـنيم که با دايره زدن و خواندن و رقصيدن مردم را سرگرم مي کنند و پولي مي گيرند، بازماندهً شوخي ها و سرگرمي هاي انتخاب " مير نوروزي " و " حاکم پنج روزه " است که تـنها در روزهاي جشن نوروزي ديده مي شوند، نه در وقت و جشني ديگر؛ و آنان خود در شعرهايي که مي خوانند، مي گويند : حاجي فيروزه، عيد نوروزه، سالي يه روزه
روزهاي مردگان و پنجشنبه آخر سال
يکي از آيـين هاي کهن پـيش از نوروز ياد کردن از مردگان است که به اين مناسبت به گورستان مي روند و خوراک مي برند و به ديگران مي دهند. زردشـتيان معـتـقدند که : " روان و فروهر مردگان، هيچ گاه کسي را که بوي تعلق داشت فراموش نمي کند و هر سال هنگام جشن فروردين به خانه و کاشانه خود برمي گردند ".يکي از صورت هاي برجا ماندهً اين رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن " پنجشنبه آخر سال " است، به ويژه خانواده هايي که در طول سال عضوي را از دست داده اند. رفتن به زيارتگاه ها و " زيارت اهل قبور "، در پنجشنبه - و نيز، روز پـيش از نوروز و بامداد نخستين روز سال - رسمي عام است. در اين روز، خانواده هاسبزه.. نان، حلوا و خرما بر مزار نزديکان مي گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، يا چراغ روشن مي کنند.
خانه تکاني
اصطلاح " خانه تکاني " را بيشتر در مورد شستن، تميز کردن، نو خريدن، تعمير کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسيدن نوروز، به کار مي برند. در اين خانه تکاني، که سه تا چهار هفته طول مي کشد، بايستي تمامي ابزارها و وسيله هايي که در خانه است، جا به جا، تميز، تعـمير و معاينه شده و دوباره به جاي خود قرار گيرد. برخي از ابزارهاي سنگين وزن، يا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسيله هاي ديگر، فقط سالي يک بار، آن هم در خانه تکاني نوروزي، جا به جا و تميز مي شود
کاشتن سبزه
اسفند ماه، ماه پاياني زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن " سبزه عيد " به صورت نمادين و شگون، از روزگاران کهن، در همهً خانه ها و در بين همهً خانواده ها مرسوم است.
در ايران کهن، " بـيست و پنج روز پيش از نوروز، در ميدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا مي شد، بر ستوني گندم، برستوني جو و به ترتيب، برنج، باقلا، کاجيله ( گياهي است از تيرهً مرکبان، که ساقه آن به 50 سانـتي متر است )، ارزن، ذرت، لوبـيا، نخود، کنجد، عدس و ماش ميکاشتـند؛ و در ششمين روز فروردين، با سرود و ترنم و شادي، اين سبزه ها را مي کندند و براي فرخندگي به هر سو مي پراکندند ". و ابوريحان نقـل مي کند که : " اين رسم در ايرانيان پايدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از رويـيدن اين غلات، به خوبي و بدي زراعت و حاصل ساليانه حدس بزنند ."
امروز، در همهً خانه ها رسم است که ده روز يا دو هفته پيش از نوروز، در ظرف هاي کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هايي چون گندم، عدس، ماش و ... مي کارند. موقع سال تحويل و روي سفره "هفت سين " بايستي سبزه بگذارند.اين سبزه ها را در خانواده ها تا روز سيزده نگه داشته، و در اين روز زماني که براي " سيزده بدر " از خانه بـيرون مي روند، در آب روان مي اندازند.
سفره هفت سين
رسم و باوري کهن است که همهً اعضاي خانواده در موقع سال تحويل ( لحظهً ورود خورشيد به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سين گرد آيند. در سفره سفيد رنگ هفت سين، از جمله، هفت رويـيدني خوراکي است که با حرف " س " آغاز مي شود، و نماد و شگوني بر فراواني رويـيدني ها و فراورده هاي کشاورزي است - چون سيب، سبزه، سنجد، سماق، سير، سرکه، سمنو و مانند اين ها- مي گذارند. افزون بر آن آينه، شمع، ظرفي شير، ظرفي آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغي روي آينه، ماهي قرمز، نان، سبزي، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب ديني ( مسلمانان قرآن و زردشتيان اوستا و ... ) نيز زينت بخش سفرهً هفت سين است. اين سفره در بيشتر خانه ها تا روز سيزده گسترده استپوشيدن لباس نو
پوشيدن لباس نو در آيـين هاي نوروزي، رسمي همگاني است. تهيه لباس، براي سال تحويل، فقير و غني را به خود مشغـول مي دارد. در جامعه سنتي توجه به تهيدستان و زيردستان براي تهيه لباس نوروزي - به ويژه براي کودکان - رسمي در حد الزام بود. خلعـت دادن پادشاهان و اميران در جشن نوروز، براي نو پوشاندن کارگزاران و زير دستان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : " رسم ملوک خراسان اين است که در اين موسم به سپاهيان خود لباس بهاري و تابستاني مي دهند ". مورخان و شاعران از خلعـت بخشيدن هاي نوروزي فراوان ياد کرده اند. و براي اين باور است که در وقف نامهً حاجي شفيع ابريشمي زنجاني آمده است :هر سال شب هاي عيد نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عوايد موقوفه تهيه و به اطفال يتيم تحويل شود.
خوراک هاي نوروزي
امروز در تهران و برخي شهرهاي مرکزي ايران، سبزي پلو ماهي خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شايد بتوان گفت که غذاي خاص نوروز در اين منطقه است. " پلو " در شهرهاي مرکزي و کويري ايران ( مي توان گفت غير از گيلان و مازندران در همهً شهرهاي ايران ) تا چندي پـيش غذاي جشن ها، غذاي مهماني و نشانه رفاه و ثروتمندي بود. و اين " بهترين " غذا، خوراک خاص همهً مردم - فقير و غني - در شب نوروز بود. اگر نيک مردي در صد و پنج سال پـيش در استرک کاشان، ملکي را وقف مي کند که از درآمد آن " همه ساله برنج ابتياع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالي استرک، وضيع و شريف، ذکور و اناث، صغير و کبـير، بالسويه برسانند "، بي گمان به اين نيت بوده، که در شب نوروز سفرهً هيچ کس بي " پلو " نباشدديد و بازديد نوروزي، يا عيد ديدني
از جمله آيـين هاي نوروزي، ديد و بازديد، يا " عيد ديدني " است. رسم است که روز نوروز، نخست به ديدن بزرگان فاميل، طايفه و شخصيت هاي علمي و اجتماعي و منزلتي مي روند. در بسياري از اين عيد ديدني ها، همه کسان خانواده شرکت دارند" ديدن" هاي نوروزي که ناگزير " بازديد " ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسي و روبوسي است، در روزهاي نخست فروردين، که تعطيل رسمي است، و گاه تا سيزده فروردين ( و مي گويند تا آخر فروردين ) بـين خويشاوندان و دوستان و آشنايان دور و نزديک، ادامه دارد. رفت و آمد گروهي خانواده ها، در کوي و محله - به ويژه در شهرهاي کوچک - هنوز از ميان نرفته است. اين ديد و بازديدها، تا پاسي از شب گذشته، به ويژه براي کساني که نمي توانند کار روزانه را تعـطيل کنند، ادامه دارد.
تا زماني که "مسافرت هاي نوروزي" رسم نشده بود، در شهرها و محله هايي که آشنايي هاي شغـلي و همسايگي و " روابط چهره به چهره " جايي داشت، ديد و بازديد هاي نوروزي، وظيفه اي بـيش و کم الزامي به شمار مي رفت. و چه بسا آشناياني بودند - و هستـند - که فقط سالي يک بار، آن هم در ديد و بازديد هاي نوروزي، به خانهً يکديگر مي روند
نوروز اول
در ديد و بازديدهاي نوروزي رسم است که نخست به خانهً کساني بروند که " نوروز اول " در گذشت عضوي از آن خانواده است. خانواده هاي سوگوار افزون بر سومين، هفتمين و چهلمين روز، که بيشتر در مسجد برگزار مي شود، نخستين نوروز که ممکن است بيش از يازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه مي نشـينند. و در اين روز است که خانواده هاي خويشاوند لباس سياه را از تن سوگواران در مي آورند. جلسه هاي " نوروز اول " که جنبهً نمادين دارد، در عين حال از فضاي ديد و بازديدهاي نوروزي برخوردار است. و ديدارکنند گان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسليت نمي گويند، بلکه براي آنان " آرزوي شادماني " مي کنند، تا در آغاز سال نو فال بد نزنند. رسم نوروز اول بـيشتر در شهرهايي برگزار ميشود که آخرين روز اسفند را به عنوان ياد بود درگذ شتگان سال سوگواري نکنند.
هديه نوروزي، يا عيدي
هديه و عيدي دادن به مناسبت نوروز رسمي کهن است، کتابهاي تاريخي از پـيشکش ها و بخشش هاي نوروزي - پـيش از اسلام و بعد از اسلام - خبر مي دهند، از رعـيت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزيران، دبـيران، کارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ويژه کودکان.
رسم هديه دادن نوروزي را، ابوريحان بيروني از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنين آورده : نيشکر در ايران، روز نوروز يافت شد، پـيش از آن کسي آن را نمي شناخت. جمشيد روزي ني اي ديد که از آن کمي به بيرون تراوش کرده، چون ديد شيرين است، امر کرد اين ني را بـيرون آورند و از آن شکر ساختـند. و مردم از راه تبريک به يکديگر شکر هديه کردند، و در مهرگان نيز تکرار کردند، و هديه دادن رسم شد.سيزده بدر
در واقع آخرين روز از تعطيلات و مراسم نوروزي که در باور گذشتگان چون عدد سيزده خوش يمن نبوده است..در اولين سيزده سال مردم دست از کار کشيده و به دشت و صحرا ميروند و در واقع نحسي سيزده را در بيرون از محيط زندگيشان از خود دور ميکنند...مراسم گره زدن سبزه نيز با دکر عبارت سال ديگه بچه بغل خونه شوهر ..توسط دختران دم بخت از ديگر مراسم اين روز است
باورهاي عاميانه
رفتارها و گفتارهاي هنگام سال تحويل و روز نوروز، به باور عاميانه، مي تواند اثري خوب يا بد براي تمام روزهاي سال داشته باشد. برخي از اين باورها را در کتابهاي تاريخي نيز مي يابـيم، و بسياري ديگر باورهاي شفاهي است، و در شمار فولکلور جامعـه است که در خانواده ها به ارث رسيده است :
- کسي که در هنگام سال تحويل و روز نوروز لباس نو بـپوشد، تمام سال از کارش خرسند خواهد بود.
- موقع سال تحويل از اندوه و غم فرار کنيد، تا تمام سال غم و اندوه از شما دور باشد.
- روز نوروز دوا نخوريد بد يمن است.
- هر کس در بامداد نوروز، پـيش از آنکه سخن گويد، شکر بچشد و با روغن زيتون تن خود را چرب کند، در همهً سال از بلاها سالم خواهد ماند.
- هر کس بامداد نوروز، پـيش از آنکه سخن گويد، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند از هر دردي شفا يايد.
- کساني که مرده اند، سالي يکبار، هنگام نوروز، " فروهر " آنها به خانه بر مي گردد. پس بايد خانه را تميز، چراغ را روشن و ( با سوزاندن کندر و عود ) بوي خوش کرد.
- کسي که روز نوروز گريه کند، تا پايان سال اندوه او را رها نمي کند.
- روز نوروز بايد يک نفر " خوش قدم " اول وارد خانه شود. زنان خوش قدم نيستـند.
- اگر قصد مسافرت داريد پـيش از سيزده سفر نکنيد. روز چهاردهم سفر کردن خير است.
- روز سيزده کار کردن نحس است.
دکتر محمود روح الاميني
آغازسال ۱۳۹۰
به همه دوستان،عزیزان دلبندان مبارک باد.
سالی پر صعود و سرشار از خاطرات ناب داشته باشید نمیدانم مجالی هست بنویسم یا نه گام در سفری طولانی می گذارم، به سوی یار دیرین هیمالیا ماناسلو ۸۱۶۳ متر
دیدارمان به شادی