رویای صعود

رویای صعود

این یادداشت را عباس محمدی بر کتاب رویای صعود (نوشته ی حسن نجاریان) نوشته است، در نشست امروز انجمن بیشتر در مورد این کتاب خواهیم شنید!

«رویای صعود»؛ داستان رویا پردازان کوه گرد
                                                                                        
انتشار کتاب رویای صعود در کوه نوردی ایران رویدادی در خور تامل است؛ نه فقط به خاطر آن که در کشور ما کتاب های کوه نوردی بسیار کم شمار هستند و در زمینه ی گزارش صعودهای بزرگ تاکنون بیش از سه چهار کتاب بیرون نیامده، و باز هم نه برای آن که موضوع کتاب، صعود یک هشت هزار متری است که به هرحال کاری دشوار و برای هر کوه نورد هدفی دیریاب است، بلکه مهم تر از این ها به خاطر آن که کتاب، شرحی است عاشقانه از ماجرایی که میان یک کوه دوستِ مردم دوست و کوهستان رفته است. نویسنده ی کتاب، حسن نجاریان، شیفته ی کوه است و ارتباط او با کوهستان ارتباطی درونی شده و عاشق وار است. در عین حال، او عاشق مردم –  شامل کارگران، همراهانش، کسی که همراه او نیامده اما در شهر چشم به راه هستند، مردم محلی، بچه های فقیر، باربران، دیگر کوه نوردان، و...

نوازش بچه آهو توسط یوزپلنگ

نوازش بچه آهو توسط یوزپلنگ

    یک عکاس دنیای وحش در ماه اکتبر گذشته توانست لحظه ای را جاودانه کند که در آن سه برادر یوزپلنگ به جای خوردن یک بچه آهو با آن بازی کرده و دست نوازش خود را بر سر حیوان کوچک کشیدند. زمانی که آهوی کوچک سه یوزپلنگ جوان را ملاقات کرد به نظر می رسید که سرنوشت دلخراشی را در پی داشته باشد اما در کمال شگفتی این گربه های بزرگ نه تنها آهوی کوچک را به عنوان ناهار نخوردند بلکه دست نوازش خود را بر سرش کشیدند و بدون اینکه برایش ایجاد مزاحمت کنند اجازه دادند که برود.

 

«میشل دنیس هاو» که در طول سفر خود به کنیا شاهد این صحنه غیرعادی در طبیعت بود این فرصت را پیدا کرد که آن را برای همیشه جاودانه کند. این عکاس توضیح داد:«سه یوزپلنگ برادر هستند و از زمانی که مادرشان آنها را در سن 18 ماهگی ترک کرده است با هم زندگی می کنند. آنها بسیار سریع می دوند و در بیشتر اوقات باهم بازی می کنند. یک روز آنها به گروهی از آهوان برخورد کردند. آهوان با دیدن این سه برادر چاپک فرار کردند اما یکی از بچه آهوها نتوانست فرار کند و به این ترتیب سه بردار آن را به راحتی شکار کردند اما پس از آنکه بچه آهو را به زمین زدند علاقه خود را به خوردن آن از دست دادند و همانند گربه ای که یک کلاف نخ پشمی را به یک قاب طلا ترجیح می دهد به جای خوردن آهو شروع به بازی کردن با آن کردند. این گربه های بزرگ با دست خود سر بچه آهو را نوازش می کردند».


براساس گزارش دیلی میل، هر چند این داستان شگفت انگیز دنیای وحش پایانی بسیار خوش داشت اما هنوز مشخص نیست که چرا این یوزپلنگ ها بازی با بچه آهو را به خوردن آن ترجیح دادند. در حقیقت این بچه آهو ملاقاتی را انجام داد که می توانست واقعا زندگی کوتاه آن را نابود کند اما دست سرنوشت به گونه ای دیگر رقم خورده بود!

 

شکار گر عکس

 مارک هانکاکس، یک لحظه باور نکردنی را شکار کرده است. یک مرغ عشق آنقدر به تصویر خود در آب زل می زند که سرانجام شیفته آن می شود.

روزنامه دیلی تلگراف نوشته است که او برای گرفتن این عکس یک ماه تمام در نقطه مقابل این منطقه که محل گذر مرغان نغمه سری از این جنس است به کمین نشسته تا سرانجام به این تصاویر دست پیدا کرده است.

 

عکاس ابتدا فکر کرده است که مرغ نغمه سر قصد دارد آب بنوشد اما متوجه می شود که او مجذوب انعکاس تصویر خود در آب شده و زمانی متوجه می شود که مرغ دیگری در کار نیست که منقار او تصویر ثابت منقوش در آب را می شکند.

مرغان نغمه سر انگلیسی از جمله معدود مرغان نغمه سری هستند که قدرت وارونه حرکت کردن و راه رفته از پایین به بالا بر روی درخت یا سطوح عمودی را دارند.

با تشکر از همنور عزیز محمد نصیری به خاطر ارائه مطلب

 

سازمان جهانی بهداشت

 

سازمان جهانی بهداشت پارامترهایی را برای توصیف یک *روان سالم* ارائه داده است به شرح زیر:

۱-درک صحیح از واقعیتها

۲-پذیرش خود-دیگران و طبیعت

۳-سادگی و طبیعی بودن رفتار

۴-متعهد و مسئول بودن در مورد وظایف و مسائل زندگی

۵-خودکفایی و عدم اتکا شدید به دیگران

۶-گرایش به خلوت کردن با خود

۷-لذت بردن دائمی از موضوسات ساده و پیچیده زندگی و تازه بودن مسائل زندگی

۸-رسیدن به نوعی تمرکز و جذبه درونی و نگریستن به فراسوی موضوعات مبتذل و حتی معمول زندگی

۹-داشتن علائق اجتماعی

۱۰-داشتن روابط بین فردی و اجتماعی

۱۱-داشتن آزادمنشی و عدالت خواهی و با انصاف بودن

۱۲-تشخیص هدف و وسیله

۱۳-دست یافتن به نوعی طنز فلسفی و از آن دیدگاه به جهان نگریستن یعنی در عین شوخی گرفتن مسائل زندگی آن را جدی گرفتن

۱۴-داشتن خلاقیت

وصیت نامه حسين پناهي

وصیت نامه حسين پناهي عجیب

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش مي طلبم.