طنین تنهایی
طنین تنهایی
خاک تپید.
هوا موجی زد.
علف ها ریزش رویا را در چشمانم شنیدند:
میان دو دست تمنایم روییدی،
در من تراویدی.
آهنگ تاریک اندامت را شنیدم:
"نه صدایم
و نه روشنی.
طنین تنهایی تو هستم،
طنین تاریکی تو."
سکوتم را شنیدی:
"بسان نسیمی از روی خود برخواهم خاست،
در ها را خواهم گشود،
در شب جاویدان خواهم وزید."
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم بهمن ۱۳۸۵ ساعت 9:19 توسط ح. نجاریان
|